- وجین کردن
- کندن گیاهان و علفهای هرزه از مزرعه و باغچه
معنی وجین کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مزدور کردن بمزدوری گرفتن
مدفون ساختن، دفن کردن، در خاک کردن
انگیزه نمودن ویچاردن
ویزاستن
انتخاب کردن، برگزیدن
باور کردن و بی گمان پذیرفتن، مطمئن شدن
در جایی پنهان شدن به قصد از پا در آوردن دشمن یا شکار، کمین آوردن، کمین ساختن، کمین گرفتن
پنهان شدن بقصد کسی یا چیزی
انتخاب کردن، برگزیدن
برینیدن نشاختن تعیین کردن بر قرار کردن، معلوم کردن
واکندن
اندر زدادن پنددادن: (آدم علیه السلام به شیث وصیت فرمود که این سخنان را نگاه دار و اولاد خود را به محافظت آن وصیت کن)، سفارش کردن بکسی یاکسانی که اعمالی را پس از مرگ سفارش کننده انجام دهند
خوشگل کردن زیبا کردن خوش منظرساختن زیباکردن: (گفت: مژده ترا که عدل ملک کرد عالم بخل خویش و سیم) (عطا بن یعقوب)
گشاد کردن پهن کردن فراخ کردن
نمایندگی دادن کارگزار برگزیدن نماینده بر گزیدن جانشین خود کردن قایم مقام ساختن، اختیاردادن بکسی تاامری رابرای وی انجام دهاد: (سلطان... عمیدالملک راوکیل کرد تا خواهر خلیفه را برای او خطبه کند)، کسی را به وکالت دادگستری انتخاب کردن، کسی را به وکالت مجلس بر گزیدن
آور کردن باور کردن بطورقطع وبی گمان چیزیرا پذیرفتن
Justify
Affront, Insult
Ambush, Lurk
emboscar, espreitar
оскорблять
оправдывать
кровавить
beleidigen
rechtfertigen
blutig machen
überfallen, lauern
zastawiać zasadzki, czaić się
ображати , образити
виправдовувати
кровоточити